عاشقانه های من و تو
❤❤ しѺ√乇 ❤❤
البوم فوق العاده شنیدی و زیبای مرتضی پاشایی بنام : یکی هست - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - -
ادامه مطلب ... پنج شنبه 6 مهر 1391برچسب:, :: 21:56 :: نويسنده : احسان از پول کثیف تر شدم از بس این دستو آن دستم میکنند.
سراپای وجودم را خلاصه کردم در یک جمله ... من بی تو اشک میریزم شنیدی اگر گنجشک گریه کند میمیرد من همان گنجشککم
دیریست بجای دل تنگی هایم خواب تو را میبینم بگو چگونه یاد منی که من وحودت را احساس نمیکنم در این بالا پریدن ها
حالم بد است انگار دیووانه شده ام این منم در جستجوی تو کاش کنارم بودی تا پرپر شدنم را میدیدی
تو را دوست دارم دلیلی ندارم دوست داشتن بدون دلیل زیبا تر است
از بس در این راه نظاره گر بودم خسته ام هر کسی رد میشود کنایه اش را میزند زندگیم همین است!! گاه درد!! گاه غم!! همیشه منتظر و همیشه کنایه!
همین چند روز پیش بر سر مزارت بودم سفره دلت را برای دیگری وا کرده بودی یادم میاید گفته بود تنها تو را دارم . هه . به خودم میخندم چقد ساده بود دل بیچاره من عمری تو را پرستیدم این هم پاداشش
تو مرا پیدا کردی........من خودم را گم تو شدی لیلی........من شدم مجنون تو مرا جان دادی....من خودم جان کندم تو بهاری واسه دل.....من زمستانم،خشک تو خود عشقی....من اسیرم در عشق
تــ نــ هــ ـا یــ ـی . . .!!
پنج شنبه 6 مهر 1391برچسب:, :: 15:7 :: نويسنده : احسان امروز پائيز است؟
پنج شنبه 6 مهر 1391برچسب:, :: 15:1 :: نويسنده : احسان دوست دارم یک شبه شصت سال راسپری کنم ،
بعد بیایم و با عصایی در دست ،
کنار خیابانی شلوغ منتظرت شوم ،
تا تو بیایی ،
مرا نشناسی،
ادامه مطلب ... پنج شنبه 6 مهر 1391برچسب:, :: 14:55 :: نويسنده : احسان
گاه ،گاهی هوسم می گیرد بنشینم لب حوضِ رویــا دست برا آب زنــم و خیــــــا لم را پرواز دهم لحظه ای صبر کنم و ببینم در آب رقص پروا نه ی تنهایی را که در آن خلوتِ خیـــــس دل به نجوای پری خوش کرده...! پنج شنبه 6 مهر 1391برچسب:, :: 14:17 :: نويسنده : احسان گاه یک سنجاقک
پنج شنبه 6 مهر 1391برچسب:, :: 14:11 :: نويسنده : احسان میدانی!
پنج شنبه 6 مهر 1391برچسب:, :: 14:4 :: نويسنده : احسان دیدی هـمان یک مشـت دانه ی احساسی که پاشیدی چطـور خیـال پـرواز را از سـر این پـرنده پـراند؟؟!!
پنج شنبه 6 مهر 1391برچسب:, :: 13:56 :: نويسنده : احسان وقتی کــه نیستی پنج شنبه 6 مهر 1391برچسب:, :: 13:48 :: نويسنده : احسان خسته شدم می خواهم در آغوش گرمت آرام گیرم.خسته شدم بس که از سرما لرزیدم... پنج شنبه 6 مهر 1391برچسب:, :: 13:9 :: نويسنده : احسان آب نریختـــــم که برگردی پنج شنبه 6 مهر 1391برچسب:, :: 13:6 :: نويسنده : احسان هــرگــاه صـدای جـدیـدیــ سـلام مـی کنـد
چهار شنبه 5 مهر 1391برچسب:, :: 23:33 :: نويسنده : احسان
شبها می اید یقه ادم را میـــگیرد داد و بی داد راه میاندازد لعنتی...! تازگیها یاد گرفته کولی بازی هم دربیاورد! " تنــ ــــ ــــ هـــ ـ ـایـ ـ ـــــم " را میــــــــگویم!
چهار شنبه 5 مهر 1391برچسب:, :: 22:24 :: نويسنده : احسان زن که باشی ترسهای کوچکی داری! از کوچه های بلند،از غروب های خلوت،از خیابان های بدون عابر میترسی از صدای موتور سیکلت هاو دوچرخه هایی که بی هدف در کوچه پس کوچه ها می چرخند از بوق ماشین هایی که ظهرهای گرم تابستان جلوی پاهایت ترمز میکنند و تو فقط چهره ادمهایی را میبینی که در چشمهایشان حس نوع دوستی موج میزند
ادامه مطلب ... چهار شنبه 5 مهر 1391برچسب:, :: 22:13 :: نويسنده : احسان نمی دانم آخر این دلتنگی ها به کجا خواهد رسید!
چهار شنبه 5 مهر 1391برچسب:, :: 22:4 :: نويسنده : احسان دیگر از تنهــــــایی خستـــــه شده ام … چهار شنبه 5 مهر 1391برچسب:, :: 22:0 :: نويسنده : احسان بـــرگ پـــاییــزی
عِشــقِ بَـــرگ تـــــازه ای را در دِل دارد…..!
![]()
چهار شنبه 5 مهر 1391برچسب:, :: 21:47 :: نويسنده : احسان موضوعات آخرین مطالب پیوندهای روزانه نويسندگان |
||
![]() |
چشمه های خروشان تو را می شناسند.موج های پریشان تو را می شناسند.پرسش تشنگی را تو آبی،جوابی.ریگ های بیابان تو را می شناسند.ای غریب الغربا ،ای معین الضعفا.
کاش من هم عبور تو را دیده بودم.کوچه های خراسان تو را می شناسند.اینک ای خوب فصل غریبی سرآمد.چون تمام غریبان تو را می شناسند.ای غریب الغربا ،ای معین الضعفا