عاشقانه های من و تو
❤❤ しѺ√乇 ❤❤
دوری تو مزه قبر می دهد چقدر!
این گلدان هم پژمرد
کسی آبش نداده بود...
![]() پنج شنبه 27 مهر 1391برچسب:, :: 21:40 :: نويسنده : احسان یک روزی که خوشحال تر بودم یک نقاشی از پاییز میگذارم, که یادم بیاید زمستان تنها فصل زندگی نیست
زندگی پاییز هم می شود, رنگارنگ, از همه رنگ, بخر و ببر!
یک روزی که خوشحال تر بودم
نذرم را ادا می کنم
تا روزهایی مثل حالا
که خستگی و ناتوانی لای دست و پایم پیچیده است
بخوانمشان
و یادم بیاید که
هیچ بهار و پاییزی بی زمستان مزه نمی دهد
و
هیچ آسیاب آرامی بی طوفان.
![]() پنج شنبه 27 مهر 1391برچسب:, :: 1:28 :: نويسنده : احسان وقتی که خانه نیستم
کلید را دم پله اول
زیر همان گلدان سفال همیشگی گذاشته ام
رویایت اگر آمد
پشت در نمی ماند
![]() پنج شنبه 27 مهر 1391برچسب:, :: 1:27 :: نويسنده : احسان ببین چه بی صدا رویای نیمه تمامم فرو میریزد
و من در بی جانی خاطره ام محو می شوم....
![]() پنج شنبه 27 مهر 1391برچسب:, :: 1:25 :: نويسنده : احسان چقدر دلم می خواهد نامه بنویسم
تمبر و پاکت هم هست
و یک عالمه حرف
کاش کسی جایی منتظرم بود
![]() پنج شنبه 27 مهر 1391برچسب:, :: 1:22 :: نويسنده : احسان همۀ پروانه هایی که دور و بر ت میچرخند...
سلام های من هستند
که از اتاقِ کوچکِ دلم، برایت پست کرده ام!
![]() پنج شنبه 27 مهر 1391برچسب:, :: 1:20 :: نويسنده : احسان شعرهایی می نویسم که چاپ نمی شوند
اما روزی چاپ خواهند شد.
منتظر نامه هایی هستم که به دستم نرسیده اند
اما یقینا خواهند رسید
شاید روز مرگ من...
![]() پنج شنبه 27 مهر 1391برچسب:, :: 1:19 :: نويسنده : احسان کسی که نشسته است همیشه خسته نیست
شاید جایی برای رفتن نداشته باشد
کسی که نشسته است
شاید خسته باشد
شاید همه جا را گشته باشد و خسته باشد
کسی که نشسته است
حتما گم کردهای دارد!
![]() پنج شنبه 27 مهر 1391برچسب:, :: 1:18 :: نويسنده : احسان گناهی ندارد این زن اگر هنوز چشم انتظار فرزندش نشسته
هرچه نباشد، پشت سر مسافرش آب ریخته بود.
![]() پنج شنبه 27 مهر 1391برچسب:, :: 1:17 :: نويسنده : احسان من انتظار نداشتم با این برف محض
رو به رو شوم
من انتظار نداشتم
با این عشق محض
رو به رو شوم
این مرغان خفته در لعاب کاشی ها
به ما اعلام می کنند
این عشق محض
در آن
برف محض آب می شود...
![]() چهار شنبه 26 مهر 1391برچسب:, :: 12:55 :: نويسنده : احسان دستانِ من نمیتوانند
نه؛ نمیتوانند
هرگز این سیب را
عادلانه قسمت کنند!
تو
به سهم خود فکر میکنی
من
به سهم تو!
![]() چهار شنبه 26 مهر 1391برچسب:, :: 11:5 :: نويسنده : احسان اول فقط يک دل دل بود. يک هوای نشستن و گفتن. يک بوی دلتنگ و سرشار از خواستن.
يک هنوز باهمِ ساده.
رفتيم و نشستيم،
خوانديم و گريستيم.
باری ای عشق،
اکنون و اينجا،
هوای هميشهات را نمیخواهم
... نشانی خانهات کجاست؟!
![]() چهار شنبه 26 مهر 1391برچسب:, :: 1:3 :: نويسنده : احسان وقتی رفتی
گفتی زود میآیی
از آن روز،
هر روز، شاخه گلِ پشتِ شیشه را عوض کرده ام
مبادا گلم، بپژمرد و امیدِ من نیز...
فقط نمیدانم،
نمیدانم با این تغییر فصل ها،
با این باران های دل زیر و رو کن،
چه کنم؟!
![]() سه شنبه 25 مهر 1391برچسب:, :: 11:49 :: نويسنده : احسان
دیر زمانی ست که چشم گذاشته ام،
آنقدر که؛ بازی را از یاد برده ام!
بگذار ببینم؛
تو، باید مرا پیدا کنی؟ یا من، تو را؟!
![]() سه شنبه 25 مهر 1391برچسب:, :: 11:48 :: نويسنده : احسان هر وقت
از کنار آن نیمکت میگذرم
دست هایم را توی جیب هایم فرو میکنم
لب هایم را به هم میفشارم
سرم را پایین میاندازم و
خودم برای خودم بغض میکنم
و سنگ کوچکی اگر آن اطراف بود
شوتش میکنم
همه ی داستان، همین بود!*
![]() سه شنبه 25 مهر 1391برچسب:, :: 11:48 :: نويسنده : احسان "دلتنگی"
فقط یک اسم مستعار است
برای تمام حس هایی که
اسمشان را نمی دانیم
و هر کدامشان برای خود یک دلتنگی ند
![]() سه شنبه 25 مهر 1391برچسب:, :: 10:24 :: نويسنده : احسان کودک چشم من از قصه ی تو می خوابد
قصه ی نغز تو از غصه تهی ست
باز هم قصه بگو
تا به آرامش دل
سر به دامان تو بگذارم و در خواب روم
گل به گل ، سنگ به سنگ این دشت
یادگاران تو اند
رفته ای اینک و هر سبزه و سنگ
در تمام در و دشت
سوکواران تو اند
در دلم آرزوی آمدنت می میرد
رفته ای اینک ، اما ایا
باز برمی گردی ؟
![]() ادامه مطلب ... سه شنبه 25 مهر 1391برچسب:, :: 10:15 :: نويسنده : احسان سه شنبه 25 مهر 1391برچسب:, :: 10:3 :: نويسنده : احسان
حالا دوباره بگو: توهم توطئه است! تمام شواهد نشان میدهد شهر؛ قصد ِ جان مرا کرده. گیرم ویرانی آن کوچه حادثه بود و به ایستگاه رسیدن قطار تقدیر. ویولون نواز ِ دوره گرد را چه میگویی؟ آن هم در هجوم یک غروب ِ بی عابر!
سه شنبه 25 مهر 1391برچسب:, :: 9:56 :: نويسنده : احسان
اشتباه نکن! اردیبهشت وقت جفت گیری پرنده هاست نه وقت عاشقانه های سبز گفتن! پاییز که امد با اولین فرود برگ میگویمت از عشق و جلوه های رنگینش!
سه شنبه 25 مهر 1391برچسب:, :: 9:54 :: نويسنده : احسان موضوعات آخرین مطالب پیوندهای روزانه نويسندگان |
||
![]() |