عاشقانه های من و تو
❤❤ しѺ√乇 ❤❤
نشسته ام روی نیمکت خاطره ها زندگی قاصدک است طاقت بیار دلم
نشسته ام روی نیمکت خاطره ها حسرت یک نگاه دور دست ها ، انتظار یک صدا ناگهان غرش ابر تند تند بارشِ بارن و تگرگ می خورد بر تن آن درخت می ریزد برگ های زرد می کنند از جو عبور می روند دریای دور
****
آسمان ها خورد ترک از پس آن نورِ سرد خشمگین شد هوا نم نمک رفتند بخواب خام شد خاطره ها
شاعر احسان جاوید
درِ خانه را باز میکنم بوی تنت را در عطر گلهای خانه ام یافتم باز همان حکایت همیشگی
شاعر احسان جاوید دلتنگ تر از همیشه ایستاده ام نگاه میکنم به دور تر در یک مزرعه ام ای آبی آرام بلند خدایا
شاعر احسان جاوید باران که می بارد
آدمهای تنها آزروهای کوچکی دارند شبیه اینکه کسی در خانه را به رویشان باز کند.
من اما از تو ممنونم
بیصدا فرو میریزم مرا به نام کوچکم
بگو چگونه صدایت کنم که برگردی...
موضوعات آخرین مطالب پیوندهای روزانه نويسندگان |
||
![]() |